شبهای طولانی
سلام گل دخترکم این روزهای کوتاه و شبهای طولانی داره می گذره و تو هر روز بزرگتر و شیرین زبون تر میشی خیلی از کلمات رو یاد گرفتی و استفاده می کنی .. هر شب که بابا میاد خونه چندتا کلمه و جمله جدید اون روز بهش می گم و کلی خوشحال می شه و تو هم با تکرارشون لبخند رو روی لبهامون می شونی تو پست قبلی یادم رفت بنویسم که پریدن رو یاد گرفتی .... می گی یک دو سه و می پری بالا خودت هم خیلی خوشحالی که یه مهارت جدید رو یاد گرفتی و هرجایی که میری اول چندتا می پری تا به همه نشون بدی چه کار جدیدی یاد گرفتی:) این شبهای طولانی رو با بد خوابی هات یه کم سخت کردی ...راستش چند شب خوب می خوابی ولی یهو ...